به گزارش خبرنگار فرهنگی قدسآنلاین، شهبازی در کانال خود نوشت: آقای داریوش کریمی برنامه «پرگار» بیبیسی فارسی ۲۶ خرداد ۱۳۹۷/ ۱۶ ژوئن ۲۰۱۸ را به قرةالعین، چهره معروف بابیگری اولیه در عصر ناصرالدین شاه قاجار، اختصاص داد که در سالهای اخیر بهائیان، هم رأساً و هم از طریق جریانهای فمینیستی بعضاً جاهل، تلاش میکنند او را بعنوان پیشگام «حقوق زنان» و نماد اسطورهای «زن متجدد ایرانی» بشناسانند.
کارشناسان میهمان برنامه آقای مجید تفرشی و خانم مینا یزدانی بودند. آقای تفرشی، محقق ایرانی مقیم لندن، تقریباً میتوان گفت متخصص بیرقیب در حوزه اسناد تاریخی آرشیوهای بریتانیاست. خانم مینا یزدانی، که به بهائیت تعلق دارد، فارغالتحصیل دانشگاه تورنتو کاناداست و در دانشگاه کنتاکی شرقی تاریخ تدریس میکند.
برنامه بگونهای ترتیب یافته بود که تصویر اسطورهای «پیشگام حقوق زنان ایرانی» از قرةالعین به مخاطب بیاطلاع القا شود ولی صراحت لهجه آقای تفرشی برنامه را، از منظر اهداف تهیهکنندگان آن، بکلی نابود کرد.
آقای تفرشی به درستی تصریح کرد که قرةالعین را نه به دلیل عقایدش بلکه به دلیل مشارکت در شورشهای مسلحانه بابیان و ترور نافرجام ناصرالدین شاه اعدام کردند و نمونه امروزین او، زنی که به خانواده و حتی به سه یا چهار فرزند خردسالش پشت میکند و به فرقه دینی تروریستی خشن و بیرحم و متعصب میپیوندد، زنان داعشی است.
از نظر اخلاقی، پایان برنامه بسیار تأسفانگیز بود. تهیهکنندگان برنامه، برای تکمیل پروپاگاندای خود و حداکثر تأثیر روانی بر بیننده بیاطلاع، آهنگ معروف «چهره به چهره رو به رو» را، با اجرای (۱۳۵۶) دو چهره نامدار موسیقی ایران، آقای محمدرضا شجریان و مرحوم محمدرضا لطفی، پخش کردند و این شعر را به قرةالعین نسبت دادند.
کتابخوانها و محققین باسواد، حداقل از زمان انتشار مقاله مرحوم محیط طباطبایی در شماره اول مجله محیط (شهریور ۱۳۲۱) و نیز مقاله دیگر محیط طباطبایی در مجله گوهر (آبان ۱۳۵۶)، میدانند که انتساب شعر اعجابانگیز فوق به طاهره قرةالعین جعلی زشت و عمدی است و این شعر به شاه طاهر کاشانی دکنی (نیمه اول سده دهم هجری) تعلق دارد. ولی جاعلان دستبردار نیستند و هنوز نیز این شعر را، مانند اشعار زیبای صحبت لاری و امهانی یزدی و دیگران، به قرةالعین منتسب میکنند.
مرحوم محیط طباطبایی درباره تأثیرات مقاله سال ۱۳۲۱ خود در مجله محیط مینویسد: «تأثیر این مقاله به درجهای رسید که وقتی دسته ازلی از بابیان خواستند دفتری به یادبود سال ۱۲۶۸ هجری، که سال مرگ قرةالعین بوده، انتشار بدهند، این غزل را از مجموعه اشعار منتسب به او حذف کردند ولی دسته دیگر از بابیان (بهائی) آن را هنوز به نام قرةالعین در هند و ایران تبلیغ میکنند...»
نکته مهم دیگر ناآشنایی آقای داریوش کریمی و خانم مینا یزدانی با زنان فاضل و شاعره ایرانی در اوائل سده نوزدهم میلادی، در نسل پیش از قرةالعین، است. به ایشان توصیه میکنم، برای نمونه، فقط به زندگی و آثار امهانی یزدی (دختر حاج عبدالرحیم خان بیگلربیگی یزد) و حیران خانم دنبلی (دختر کریم خان کنگرلو دنبلی، خان نخجوان) نگاهی کنند. و نیز برای آنکه بدانند شهرت قرةالعین به خاطر برداشتن برقع از چهره در اجتماع بد نیست و این مسئله در آن زمان اهمیتی نداشت، بنگرند به نقاشیهای پوشاک زنان ایرانی عصر فتحعلی شاه در آلبوم گاسپار دروویل فرانسوی. لابد مسائل دیگری بود که حاج میرزا جانی کاشانی در «نقطة الکاف» توصیف کرده و مرحوم عبدالحسین نوایی چنین شرح داده است: «وقتی کلیه افراد مجتمع در بدشت آئین اباحی جدید را پذیرفتند، زن و مرد در یکدیگر افتادند و افسانه باغ اپیکور را لباس حقیقت پوشاندند و به اندازهای افتضاح کردند که حتی مورخ متدین بابی، حاجی میرزا جانی، نتوانسته است آن را ندیده بگیرد و با آن که به تأویلات و تفسیرات دور و دراز از آیات و اخبار و لفاظی و جملهپردازی خواسته آن را نیکو جلوه دهد، ولی نتوانسته است و چون در همان زمان افتضاح این امر به شیاع رسیده بود، حاجی میرزا جانی اصراری میکند که این مطالب مهمل است و اگر هم بوده به علتی بوده.» (اعتضادالسلطنه، فتنه باب، با توضیحات عبدالحسین نوایی، تهران: بابک، ۱۳۶۲، ص ۱۸۵)
قتل قرةالعین در سال ۱۸۵۲ است، امهانی متوفی ۱۸۴۷ و حیران خانم متوفی ۱۸۴۸ میلادی هستند و آلبوم گاسپار دروویل در سالهای ۱۸۱۹- ۱۸۲۱ در پاریس منتشر شده.
یادآور میشود فرقه بهائیت با تبلیغ طاهره قره العین به عنوان یک شاعر و مصلح اجتماعی سعی دارند، این چهره منفور تاریخی را در بین جوانان تبلیغ کنند.
نظر شما